....This Is My RoOm...

....برای ورود اجازه لازم نیست....

....This Is My RoOm...

....برای ورود اجازه لازم نیست....

HaT

Teddy said it was a hat

تدی گفت که کلاهه

So Iput it on

منم گذاشتمش سرم دیگه.

Now Dad Is saying

حالا بابا داره هی میگه

Where the heck`s the toilet plunger gone

("اکه هی...این لوله بازکن توالت کجاست آخه؟")

بهترین بازیگر زن و مرد

شاید کسی اهل موزیک نباشه ولی حتما همتون اهل فیلم هستین و (نگین نیستما...ضایع شم)


بازیگرارو میشناسین.پس بگین از چه بازیگری خوشتوون میاد و از کی بدتوون میاد؟؟؟(جو نگیره


بازیگرای خارجی رو بنویسین)کاریم ب قدیمی و جدید بودنش نداشته باشین.بدون جواب نمیرین


بیروونا!!!میام توو وبتوون خفتتون میکنم...

توپ-تانک-فشفشه

خدارو شکر امروز همه چی به خوبی و خوشی گذشت.دقیقا همونی شد ک میخواستم.همه ی

اتفاقات خوب زندگیمو مدیون قانون جذبم.ناظم به مامانم گفت:به خاطر گل روی شما فردا بیاد من

ابروهاشو ببینم.من:(قربونم بری).عوض اینکه بچه هارو راحت بزارن تا فقط ب درس فک کنن-هی گیر

میدن.همینه ک یه سری توو راهرو داد میزنن:توپ-تانک-فشفشه/دانشور یه....کشه.مرگ بر ضد ولایت

فقیه(البته شعار دوم رو من گفتم).آخه زور داره.یعنی یه هفته نریم مدرسه-از درس و کلاس عقب

بمونیم ک چی؟ابرو هامون دربیاد.بدتر عقده ایم میشیم خب...البته منکه نمیشم.من تاااافته ی جدااا

بااافته ام.حالا فردا میریم ببینیم چی پیش میاد...

ک چی الان؟؟؟(مخاطب:ناظم)

          سلام

این مدت ک تشیف نداشتم اینترنتم خراب بوود.داشتم تخته نرد آنلاین بازی میکردم...داشتم میبردم ک وسطش قط شد.هر چی تلاش کردم نتونستمکاری کنم.همین الان درس شد و من دقیقاساعت 19:53دقیقه ی شبه کدارم اینا رو مینویسم.توو مدرسه ک همش خوابم.جدیدا اینطوری شدما.امروز هم داشتم خواب میدیدم هم صدای معلمو میشنیدم ک داش word درس میداد.ولو بودم رو صندلی(بیدار البته)ک یهو ناظم اوومد.دونه دونهابرو هارو نگا میکرد.رسید ب من.چقد هیییییز.نگاه عاقل اندر صفیحی به من کرد و اسممو نوشت...من.ناظم.(از این خز و خیل بازیا خوشمنمیاد.خیلی آدم باید ... باشه ک توو این سن ابرو ورداره ولی من 2 <3 تا دونهبرداشتم.واسه تمیزی.همین)گفت اونایی رو ک نوشتم اخراج.من.ناظم.زنگ بعد ب بعضی از بچه ها نامه داد.ما هم خوشحال ک مارو نکرده...(اخراج البته).بی شرف گفت بقیه رو فردا میدیم دست اوووووولیاااااا.من.ناظم.مامانم میگه بابات باید بیاد.ولی من ریلکسم.چون قانون جاذبه همیشه باهامه.فردا ب خووبی و خوشی میگذره.مطمینم.فردا اینجوری میام توو نت.