امروز ساعت ۶ بیدار شدم-دست و صورتم رو شستم-لباسامو اوتو کردم-دیدم ساعته دقیق ۵ و
نیم-اومدم توو رخت خواب-صبح هوا سرد بود-زیر پتوو ذوق کردم
-حالا مگه خوابم
میگرفت.مگه ساعت میگذشت.میخواستم زووده زوود برسم مدرسه.خلاصه پا شدم چایی دم کردم
.وسایلامو حاضر کردم.موو هامو فرق کردم.خوشگل شدم
-با بابام راه افتادیم-توو راه اصلا خوابم نمیومد-همه بچه ها کیفای نو انداخته بوودن و رامیرفتن
.خیابوونا شلوغ.دم مدرسه مادرا واستاده بوودن
-(پارسال مدرسه خیلی خیلی خلوت بوود-بچه های گرافیک ۲ و ۳ -خیاطیا-معلم ها همه سر جمع۶۰ نفر میشدیم
)رفتم توو.آبدارچی گفت از اون ور-روووووموووو ک کردم
اینور.واااای. انگارقوم موغول حمله کرده بوود
.چقد شلوغ.میخواستم از همون راهی ک اومدم برگردم
.۲۰۰-۳۰۰ نفر توو حیاط بوودن.یه آشنا دیدم
-الهی شکر.خلاصه کلی بلاتکلیف بوودیم
.تا اینکه مدیر
اومد-نیشش تا بناگوش وا.بچه ها تیکه مینداختن.حرف عادی ک میزدن انگار دارن تظاهرات میکنن
.زیر آفتاب تا نیم ساعت موندیم.همه کفشای نو.خندم گرفته بوود
.عصبی هم شده بوودم
.ولمون نمیکردن ک
.این میرفت بعدی میومد.سر صف همه واسه
هم جیغ میکشیدن.۹۹٪ از پیشگویی هام درست بوود.سر کلاس-بچه هارو به ۲ گروه تقسیم کردن
.تنها افتادم.خیلی ناراحت شدم
.خیلی.
پی نوشت:نه مدرسه حال و هوای پارسالو داشت-نه بچه ها.کلاس ها هم سرد و بی روح....
سه تا زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو نکنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن.
زن فرانسوی گفت:
به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی، نه اتو و نه … خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم. خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم!
روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .
روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود و اورد تو رختحواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود .
زن انگلیسی گفت:
من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار.
روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم
لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ، خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت.
زن ایرانی گفت :
من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم
اما روز اول چیزی ندیدم
روز دوم هم چیزی ندیدم
روز سوم هم چیزی ندیدم
شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم
@@@@@
کسب درامد از اینترنت و افزایش بازدید سایت با تبادل لینک اتوماتنیک
fmve.rozblog.com
انقد زحمت نکش
.قدیمی بوود
سلام
به به
چه روز جالبی داشتی پس
حسابی خوش گذشته ،با ماشین بابا هم که رفتی که نگو و نپرس
خدا رو شگر
ایشالله روزایی بهتر داشته باشی و منتظر خاطرات قشنگ دیگه هم هستم
سلام
روزای اول اینطوریه بعد از یک هفته همه با هم جور میشن یعنی امیدوارم که این جور بشه.
منم امیدوارم
سلام.اوایل سال جدید همینطوره...یکم بگذره عادت میکنی،بهتر میشه
با درود
این سخنرانیا و صف بندیا و شیطنتای دانش آموزای جدید یه امر طبیعیه.
از کلاس تصور خاصی داشتی و تو خیال خودت بهش شاخ و برگ دادی در صورتی که با واقعیت یه کم متفاوت بوده (شاید خواستت بیش از حد بوده)
بدرود...
نه -خواستم چیزای واقعی بود
-وضعیت غیر عادیه
mage daftar khaterate
فوضولی؟
سلام رفیق عزیزی که اخرش هم اسمت رو نفهمیدم
با چند تا عکس از غروب زیبای خورشید اپ شدم
قابل بدون و سر بزن لطفا
موفق باشید
فک کنم داشتن خاطرات 3ماه تابستونو واسه هم تعریف میکردن واسه همین هم همه بوده
میخوای برم گوششونو بکشم؟!
الهی دورت بگرده که تنها افتادی
زیادن-دستت خسته میشه
mage daftar khaterate
پاسخ:
فوضولی؟
akhe age fozool naboodam ke namiporsidam ay kiyoo
(آیکیو) اینجوری نیس ک تو نوشتی-خیر سرت زبانت خوبه
نویسندگی تونم خوبه ها ادم فکر میکنه تو مدرسس....

بابا نستروداموس،اون یه درصد چی بوده که درس نبوده؟؟
تشکر
-اون یه درصد اینبود ک صبونه خوردم
-و بچه ها هام توو صف راجع ب زیداشون نحرفیدن
-سر کلاس حرفیدن
روز اول مهرت مبارک ایشالا همیشه به رخت نو
من مامانم پس اصولاْ باید نصیحت کنم
هیچ وقت پیشگویی نکن چون خاطراتت برات تکراری می شه
چه جمله فیلسوفانه ای گفتم برم یادداشتش کنم توی صحبتام ازش استفاده کنم... ولی جدی صبر کن یه خورده عادت می کنی... هنوز روز اوله انتظار داری مثل آخرای سال پارسال باشی؟... خب نمیشه دیگه... ولی بهت حسودیم شد... یاد روز اول مهر افتادم... با چه ذوقی می رفتیم مدرسه و طبق گفته های تو چه الکی دوستامون رو که میدیدیم جیغ می زدیم می پریدیم بغل همدیگه... خوش بگذره.. در ضمن فوضولی کردم تا پایین وبتو خوندم... در مورد اینکه با باز شدن مدرسه باید نتو ول کرد یا نه باید بگم که... اگه مامان من بود که کلاْ نت مت قطع ولی من خودم شخصا می گم اگه بچه درسخون باشه چه بره تو نت چه نره درسشو می خونه.. ولی اگه درس خون نباشه که دیگه هیچی...
مرسی مامان جون
بازم بیا توو اتاق خوشگلم
نه واسه تو باشه گوش همه رو میکشم
آقااااایییی داش نیلو
سلام
روز اولت مبارک
نگفته بودی رفتی کلاس چندم؟
مرسی-توو پروفایلم هس
سلام.....
عین بچه ابتدایی ها بوده ک مدرسه تون
عجبا!!
چ ذوقی!روز اول و..............
کاش فقط مدرسه مون عین ابتدایی ها بود.
سلام بند انگشتی وبه زیبا و در خور ستایشی داری من شما روبا افتخار لینک کردم منتظره خبره لینکه شما هستم موفق باشی
http://eshghebistoon.blogsky.com
او مای گوآد
ممنون از لطفت.
سلام دوست گلم
مدرسه برای منم همین جوری بود خیلی بی حال و سرد بود
به منم سر بزن
چرا؟؟؟؟
باشه میام
سلام
وای؟شما که هنوز از اون روزا اپ نشدی
سر بزن بهم که اپم هاااااااا
نظرت رو در مورد پست قبلی م هم نگفتی
مطلب نمیزاری....
اپم
سلام تنبل!!
میبینم که دیگه رفتی مدرسه وقت نداری بیای نت!!!
خب اشکال نداره تا آخر مهر با همشون دوست میشی.اوایل سال همه تفلونن!!
سلام.چرا دیگه آپ نمیکنی؟
سوالهای کنکور امسال را دیدهاید؟
بیا ببین!!!
bAcHe HA ba HAm MEhRAbUn BAsHiN
DaVa KAre KhUbI nIs
جان؟
سلام
خیلی خیلی متأسفم که هنوز مدرسه هامون این وضع رو دارن مگه پادگانه!
از محبت و توجهتون به وبلاگم و نظری که لطف کردین و گذاشتین بی نهایت سپاسگزارم.
منم مث شما
-خواهش میکنم جناب
سلام
ایشالا موفق باشید و این رژیم و نظام آموزشی اش هم زودتر تغییر کند. ممنون از محبت و توجه و لطفتون و تشریف فرمایی شما به خونه مجازی من.
(رژیم و نظام آموزشی اش هم زودتر تغییر کند. )موافقم 100 %
چقد خوبه ک شما همه چیو درک میکنی.
منم از نظرای قشنگی ک میزارین سپاسگزارم.
سلام
خیلی خیلی ممنون از پاسخ و توجه و محبتتون.